سایت دهکده::شعر-کتاب-اشعار استاد صغیر اصفهانی-دانلود مداحی-خرید دیوان استاد صغیر-مصیبت نامه استاد صغیر

تبلیغات

فروشگاه

ذکر شهادت آقا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام

در مدح و ذکر مصائب علمدار دشت کربلا حضرت آقا قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام

ای امیری که علمدار شه کرب و بلایی
اسد بیشه ی صولت، پسر شیر خدایی

به نسب، پور دلیر علی آن شاه عدوکُش
به لقب ماه بنی‏ هاشم و شمع شهدایی

بقیه شعر در ادامه مطلب...

یک جهان صولت و پنهان شده در بیشه ی تمکین
یک فلک قدرت و تسلیم به تقدیر و قضایی

من چه خوانم به مدیح تو که خود اصل مدیحی
من چه گویم به ثنای تو که خود عین ثنایی

بی حسین آب ننوشیدی و بیرون شدی از شط
تو یَمِ فضل و محیط ادب و بحر حیایی

دستت افتاد ز تن مشک به دندان بگرفتی
تا مگر دست دهد باز سوی خیمه‏گه آیی

گره کار تو نگشود چو از دست، همانا
خواستی تا مگر آن عقده ز دندان بگشایی

هیچ سقا نشنیدم که لب تشنه دهد جان
جز تو ای شاه که سقای یتیمان ز وفایی

چشم امید "صغیر" است بسوی تو و خواهد

که بسویش نظری هم تو ز رافت بنمائی

التماس دعا

متن کامل این شعر در کتاب مصیبت نامه استاد صغیر اصفهاني چاپ هفدهم موجود است.

دوستان می توانند جهت خرید کتابهای دیوان اشعار و مصیبت نامه ی استاد صغیر با شماره ی زیر تماس بگیرند یا ایمیل ارسال کنند:

محمد صغیرا(نوه ی مرحوم استاد صغیر اصفهانی):09131288876

msaghira@gmail.com

ما را در اینستاگرام دنبال کنید:

https://www.instagram.com/saghir_esfahani/

www.dehkadeshop.ir

یا علی مدد

نویسنده: مديريت تاریخ: شنبه 2 فروردين 1404 | rss | نظرات (0) |بازدید : 4108
امتیاز به مطلب:

زبانحال حضرت امیرالمومنین با حسین علیهماالسلام

شب شهادت آقا امیرالمومنین علی علیه السلام و شب مخصوصه ی زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین علیهماالسلام ، با شعری جانسوز از استاد صغیر اصفهانی رحمت الله علیه مهمان شوید:

زبانحال حضرت امیرالمومنین با حسین علیهماالسلام

گاهِ رحلت ز جهان شیر خدا دیده گشود

با حسینش ز سر لطف و عنایت فرمود

بقیه ی شعر در ادامه مطلب...

یا حسین ای ز غمم خون به دل مضطر تو

جان به قربان تو و دیده ی از خون تر تو

می کنی گریه که یک زخم بوَد بر سر من

زخمِ بسیار رسد جانِ پدر بر سر تو

پیش روی تو شوند از رهِ بیداد شهید

عونِ تو جعفرِ تو قاسمِ تو اکبرِ تو

ناوک حرمله سوراخ نماید ز جفا

به روی دستِ تو حلقومِ علی اصغرِ تو

بهر من آب مباح است ولی از رهِ کین

می بُرَد شمر ، لبِ تشنه سر از پیکر تو

بعدِ قتل تو شود از ستمِ آل یزید

پایمال از سُمِ مَرکب بدن اطهر تو

به روی نعشِ تو از کَعبِ نی و سیلیِ کین

نگذارند بگرید ز غمت دختر تو

عترتِ من همه در پرده ولی با دلِ زار

به اسیری سوی بازار رود خواهر تو

مرحوم استاد صغیر اصفهانی رحمت الله علیه